لهذه الشاعرة قصائد بسيطة ورائعة تدرّس لتلاميذ المدارس الايرانية. توفيت الشاعرة "بروين اعتصامي" قبل ستين عاما وهي في سني شبابها. ديوان أشعارها رائع يشدّ اليه قارئه.
في هذه الحلقة نرافق الزميلين محمد وحميد وهما يتمشيان في شارع الثورة قبالة جامعة طهران، حيث العديد من المکتبات ومحلات بيع الکتب التي تعجّ بالمراجعين والزبائن الذين يشکّل طلاب الجامعات غالبيتهم.
يقف محمد وحميد أمام أحد محال بيع الکتب وينظران الی الکتب المعروضة فيه، ويتحاوران حول کتاب يثير انتباه حميد. وقبل ان نستمع الی الحوار الذي يدور بينهما، نلقي السمع الی الکلمات والمفردات الجديدة:
أنت تحبّ
شعر
شعر فارسي
أنا أحبّ
لماذا؟
أنت لا تقرأ
أنت تعلم
الفارسية
صعب
بروين اعتصامي
أنت تعرف
من هو؟
استاذ
أدب
شاعر
شعره
کيف هو؟
بسيط
جميل
الناس
لغة الناس
قريب
برأيکَ
برأيي
أنت تفهم
أنا أفهم
ما أروعه
إذن
أنا أشتري
کتاب شعر
أنا أساعد |
تو علاقه داری
شعر
شعر فارسی
من دوست دارم
چرا؟
تو نمی خوانی
تو می دانی
فارسی
سخت
پروين اعتصامی
تو می شناسی
او کيست؟
استاد
ادبيات
شاعر
شعرش
چه طور است؟
ساده
زيبا
مردم
زبان مردم
نزديک
به نظرت
به نظرم
تو می فهمی
من می فهم
چه خوب!
پس
من می خرم
کتاب شعر
من کمک می کنم |
*******
يلفت انتباه حميد کتاب علی غلافه صورة لسيدة محجبة. يُري الکتابَ لمحمد ويقول:
حميد: محمد! تو به شعر فارسی علاقه داری؟
حميد: محمد! أنت تحبّ الشعر الفارسي؟
محمد: بله. من شعر فارسی را خيلی دوست دارم.
محمد: نعم أنا أحبّ الشعر الفارسي کثيراً.
حميد: پس چرا شعر فارسی نمی خوانی؟
حميد: إذن لماذا لا تقرأ الشعر الفارسي؟
محمد: مى دانى که فارسى من خوب نيست وشعر فارسى خيلى سخت است.
محمد: تعرف أنا لا أجيد الفارسية جيداً، والشعر الفارسي صعب جداً.
حميد: تو پروين اعتصامى را مى شناسى؟
حميد: أنت تعرف بروين اعتصامي؟
محمد: نه، او کيست؟ استاد ادبيات است؟ يا...
محمد: لا. من هي؟ استاذة الآداب؟ أم...
حميد: نه. پروين اعتصامی شاعر است.
حميد: لا. بروين اعتصامي شاعرة.
محمد: شعرش چطور است؟
محمد: کيف هو شعرها؟
حميد: شعرهای پروين ساده وزيباست. به زبان عامه ی مردم نزديک است.
حميد: أشعار بروين بسيطة وجميلة. قريبة الی لغة عامة الناس.
محمد: به نظرت، من هم اشعار پروين را می فهمم؟
محمد: برأيک، أنا ايضاً أفهم أشعار بروين؟
حميد: آری، أشعار او ساده است.
حميد: نعم أشعارها بسيطة.
محمد: چه خوب! پس من ديوان اشعار پروين را می خرم.
محمد: ما أروعه! إذن أنا أشتري ديوان أشعار بروين.
حميد: من هم به تو کمک می کنم.
حميد: أنا أيضاً أساعدک.
نستمع مرة اخری الی الحوار لکن بالفارسية فقط.
حميد: محمد! تو به شعر فارسی علاقه داری؟
محمد: بله. من شعر فارسی را خيلی دوست دارم.
حميد: پس چرا شعر فارسی نمی خوانی؟
محمد: مى دانى که فارسى من خوب نيست وشعر فارسى خيلى سخت است.
حميد: تو پروين اعتصامى را مى شناسى؟
محمد: نه، او کيست؟ استاد ادبيات است؟ يا...
حميد: نه. پروين اعتصامی شاعر است.
محمد: شعرش چطور است؟
حميد: شعرهای پروين ساده وزيباست. به زبان عامه ی مردم نزديک است.
محمد: به نظرت، من هم اشعار پروين را می فهمم؟
حميد: آری، أشعار او ساده است.
محمد: چه خوب! پس من ديوان اشعار پروين را می خرم.
حميد: من هم به تو کمک می کنم.
يدخل محمد وحميد محل بيع الکتب ويطلبان من البائع ان يعطيهما نسخة من ديوان بروين اعتصامي، يقرأ محمد عدداً من أبياته فيحبّه ويشتريه. يذهب الزميلان مشيا الى "منتزه لاله" القريب من الجامعة ويجلسان علی مصطبه هناک. يقرأ محمد قصيدة من قصائد الديوان ويصحح له حميد أخطاءه.
و الی هنا نأتي الی ختام هذه الحلقة، علی أمل ان نلتقيکم إن شاء الله في الحلقة القادمة. نستودعکم الله والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
*******