تعلّم الفارسية 23 - حديث مع صديق اجري لوالده عملية جراحية

الثلاثاء ٢٥ فبراير ٢٠١٤ - ١٢:٠٤ بتوقيت غرينتش

في هذه الحلقة نتابع الحوار بخصوص ما يجري لوالد علي في المستشفی.

أجريت لوالد علي عملية جراحية في القلب وهو الآن بحالة جيدة. يبلغ محمد زميله علياً بأنه يريد زيارة والده في المستشفی. الوقت المحدّد لزيارة المرضی هو من الساعة الرابعة وحتی السادسة عصراً. يصل محمد المستشفی في حوالي الساعة الخامسة، ويسأل الممرّضة عن رقم الغرفة التي يرقد فيها والد علي. فتخبره بأنه في الطابق الرابع. يشاهد محمد علياً في ممرّ الطابق الرابع ويشرعُ بالحديث معه. قبل متابعة الحديث بينهما ومع والد علي نستمع الی المفردات الجديدة التي ستستخدم خلاله.

 

الوالد
کيف حاله
رؤية
أنت جئت
عفواً
غرفة
أيّ
معي
تعال
أنا بخير
کيف أنتَ
کيف أنتم
صديق
صديقٌ حميم
فرصة سعيدة
لاجل
ورد
ورود
تکـرّمتَ
الآن
أفضل
انا اليوم أفضل
أظنّ
عملية جراحية
لـ ، لأجل
صعب
لأنّ
عجوز
أنتَ لستَ
شاب
جرّاحون
جيد جداً
هو عندهَ
أنا أشکرُه
پدر
حالش چطور است
ديدن
تو آمدی
خواهش می کنم
اُتاق
کدام
با من
بيا
خوبم
تو چطوری
شما چطوريد
دوست
دوست صميمی
خوشبختم
به خاطر
گـُل
گـُلها
زحمت کشيدى
الان
بهتر
اِمروز بهترَم
فکر می کنم
عمل جراحی
برای
سَخت
چون
پير
تو نيستی
جوان
جراحان
بسيار خوب
او دارد
من از او متشکرم
 
*******

اذن نستمع الی الحوار بين محمد وعلي ووالد علي:
محمد: سلام علی. حال پدرت چطور است؟
محمد: مرحبا علي. کيف حال أبيک؟
على: سلام، خوب است. الحمد لله. از آمدنت متشکرم.
علي: جيد. الحمد لله. شکراً لمجيئک.
محمد: خواهش می کنم. پدرت در کدام اتاق است؟
محمد: عفواً، والدُك في أيّ غرفة؟
على: با من بيا.
علي: تعال معي.


نستمع للحوار مرة أخری باللغة الفارسية فقط.
محمد: سلام علی. حال پدرت چطور است؟
على: سلام، خوب است. الحمد لله. از آمدنت متشکرم.
محمد: خواهش می کنم. پدرت در کدام اتاق است؟
على: با من بيا.


يدخل محمد وعلي الغرفة. والد علي مستلق ٍ علی السرير والممرّضة تفحصه. تخرج الممرّضة من الغرفة. يتقدم محمد نحو والد علي وبيده باقة ورود ويسأل عن حاله.
محمد: سلام. حالتان چطور است؟ من محمد هستم.
محمد: مرحباً. کيف حالک؟ أنا محمد.
پدر علی: سلام. الحمد لله من خوبم. تو چطوری؟
والد علي: مرحباً. الحمد لله أنا بخير. وأنت کيف؟
علی: پدر! محمد، دوست صميمی من است.
علي: أبي! محمد، صديقي الحميم.
پدر علی: خوشبختم. زحمت کشيدی. به خاطر گلها خيلی ممنون.
والد علي: فرصة سعيدة. شکراً جزيلاً علی الورود.
محمد: خواهش می کنم. الان حالتان چطور است؟ بهتر شده اید؟
محمد: عفواً. کيف حالک الان؟ أصبحت أفضل؟
پدر علی: بله. امروز بهترم. فکر مى کنم که عمل جراحی برای من سخت تر از ديگران است، چون من پيرم.
والد علي: نعم. اليوم أفضل. أظنّ أنّ العملية الجراحية لي أصعب من الآخرين، لاني عجوز.
محمد: نه شما پير نيستی. شما جوانی وايران جراحان خيلی خوبی دارد.
محمد: لا أنت لستَ عجوراً. أنت شاب وفي ايران جراحون جيّدون جداً.
پدر علی: بله. دکتر رضوی جراح بسيار خوبی است. از او متشکرم.
والد علي: نعم. الدکتور رضوي جراح جيّد جداً. أنا أشکره.


نستمع للحوار مرة أخری باللغة الفارسية فقط.
محمد: سلام. حالتان چطور است؟ من محمد هستم.
پدر علی: سلام. الحمد لله من خوبم. تو چطوری؟
علی: پدر! محمد، دوست صميمی من است.
پدر علی: خوشبختم. زحمت کشيدی. به خاطر گلها خيلی ممنون.
محمد: خواهش می کنم. الان حالتان چطور است؟ بهتر شده اید؟
پدر علی: بله. امروز بهترم. فکر مى کنم که عمل جراحی برای من سخت تر از ديگران است، چون من پيرم.
محمد: نه شما پير نيستی. شما جوانی وايران جراحان خيلی خوبی دارد.
پدر علی: بله. دکتر رضوی جراح بسيار خوبی است. از او متشکرم.
 

*******